جدول جو
جدول جو

معنی سست نظم - جستجوی لغت در جدول جو

سست نظم
(سُ نَ)
که شعر او سخته و محکم نباشد. که شعر او رسا و پرمعنی نیست:
حسد چه میبری ای سست نظم بر حافظ
قبول خاطر و لطف سخن خداداد است.
حافظ
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سُ عَ)
بی اراده. سست اراده. بی تصمیم:
مردان عنان بدست توکل نداده اند
تو سست عزم در گرو استخاره ای.
صائب
لغت نامه دهخدا
(سُ زَ)
نبضی که سست زند. سست قرعه. سست ضربه. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سست عزم
تصویر سست عزم
سست کوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سست زخم
تصویر سست زخم
نبضی که سست زند سست قرعه سست ضربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سست زخم
تصویر سست زخم
((~. زَ))
نبضی که سست می زند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سست نا
تصویر سست نا
نقطه ضعف
فرهنگ واژه فارسی سره